امیرعباسامیرعباس، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

گلهای من، نذر گل پسر فاطمه(سلام ا...علیهما)

مرد کوچک خانه ما

1392/11/6 16:59
نویسنده : سمیه سادات
1,321 بازدید
اشتراک گذاری

و چقدر لذت دارد وقتی بزرگ شدنت را میبینم...قلب

وقتی میبینم آنقدر بزرگ شدی که مرد کوچک خانه مان شده ای؛قلبماچبغل

برایمان خرید میکنی،ماچبغل

در جا به جایی وسایل در حد توانت کمکمان میکنی،ماچبغل

وقتی به خانه برمیگردیم و بارهایمان سنگین است باز هم در حد توانت کمکمان میکنی،ماچبغل

حتی برای اصلاح موهایت خودت تنهایی به آرایشگاه میروی و با موهای کوتاه شده و آراسته برمیگردی،ماچبغل

نزدیک اذان که میشود لباسهایت را میپوشی و به مسجد میرویماچ بغل. گاهاً در مسجد مُکبِّر هم میشوی و بعد از نماز  کلی خوشحالی و ذوق میکنی از اینکه توانستی از بین بچه های متقاضی برای تکبیر گفتن،انتخاب شوی،گاهی هم که هوس میکنی در خانه نماز بخوانی،وضو میگیری و جانمازت را روی زمین میگذاری و شروع به نماز خواندن میکنی و من چقـــــــــــدر لذت میبرم وقتی میبینم تقریبا تمام اذکار نماز را به جا و تقریبا درست میخوانی،ماچبغل

 وقتی قصد بیرون رفتن داریم ،دست محمد صدرا را میگیری و به آرامی وبا حوصله از پله ها پایینش میبری و منتظر ما میمانی،ماچبغل

...

 واقعا لذت بخش است وقتی که میبینم مرد کوچک خانه مان شده ای.قلبماچبغل

                                                        

پسندها (1)

نظرات (20)

خاله سمانه
6 بهمن 92 23:57
سلام ابجي خانم . قربون اين مرد كوچيك بشم من.چقده دلم واسش تنگ شده.. دير به دير مياي خواهر جان
سمیه سادات
پاسخ
سلام خواهر گلم خدا نکنه عزیزم منم دلم واستون یه ذره شده...
ننه علي
7 بهمن 92 1:42
سلام مرد كوچك خانه خدا نگهدارت...
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنون
امیر مهدی و عمی
7 بهمن 92 13:33
سلام عزیزم ماشاله به این فرشته به تمام معنا خدا براتون حفظ کنه و همیشه در راه خدا قدم برداره. من رمزو خدمتتون خصوصی گذاشتم الان دوباره براتون میفرستم
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم لطف کردی
عمه.
7 بهمن 92 19:04
سلام.خدابرات نگهداره.الهی خیرشوببینی.چه لذت بخشه دیدن میوه ی درخت زندگی.الهی پرثمرباد
سمیه سادات
پاسخ
سلام عمه خانم جون دقیقا همینطوره خدا میوه دل شما رو نگه داره
مامان محمدمهدی
8 بهمن 92 8:19
ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله خدا حافظ و و ناصرش باشه و از مکر و کید شیطان لعین همواره در امان، انشاءالله
سمیه سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم،ان شاءالله
عمه
8 بهمن 92 11:05
سلام... مهربونم لطفا به میلادمن سربزن http://nojavansky.loxblog.com
سمیه سادات
پاسخ
سلام عمه جان به روی چشم
سمیرا
8 بهمن 92 17:18
سلام سمیه جون خداگل پسرات حفظ کنه إن شاءالله زیر سایه ی امیرالمونین باشن اگه به وبلاگ منم سربزنی خوشحال میشم
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم،ممنون حتما خدمت میرسم
خاله زهرا
8 بهمن 92 19:12
جانم...الهی مصداق کامل (قرت اعین) باشه..
سمیه سادات
پاسخ
آمین. ممنونم خواهر گلم
فاطمه
9 بهمن 92 7:43
وااااای عزیزم دلم ضعف رفت اینجوری گفتی سادات جون ماشاالله هزار ماشاالله به گل های قشنگ باغ زندگیت هزار ماشاالله به یادتون هستم و دعاگوتون عزیز دلم شاه عبدالعظیم روزهای دوشنبه مشغول شدم اما تایم آزادم بین ساعات 12 تا 3 عصره. و ساعت 4.30 عصر کارم تموم میشه و نهایتا تا 5 میتونم بمونم تو حرم. چون باید قبل از 5 برم مترو و بیام کرج. انشاالله جور بشه ببینمت که خیلی مشتاق دیدن روی ماهتم
سمیه سادات
پاسخ
ان شاءالله از دیدن نی نی های خودت لذت ببری عزیزم ان شاءالله که به زودی زود جور شه بیام.منم خیییییییییییییلی دلم میخواد زودتر ببینمت.(با بچه ها سختمه تنهایی بیام،منتظرم یه ذره آقای همسر سرشون خلوت شه،حتما میرسم خدمتت عزیزم)
بنت الهدی
9 بهمن 92 21:44
سلام خواهرم ماشاءالله به این مرد کوچک ... وماشاءالله به این تربیت ... خدا برایتان حفظش کند وبر توفیقاتتان در تربیت اسلامیش بیفزاید...
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنون که به ما سر زدین،خیلی کم پیدایین ممنون از دعاتون،آمین
مامان علیرضا و حسین
13 بهمن 92 6:59
سلام خانوم گل یه سوال داشتم. بین خونه تون تا مغازه ای که امیرعباس خرید می کنه یا سلمونی یا مسجد خیابونی نیست؟ چه طوری تنهایی می ره؟ من به خاطر خیابون نمی تونم علیرضا رو تنها بفرستم و الان با خوندن این متن شک کردم که شاید کارم درست نبوده. آخه منم خیلی دوست دارم که بچه مستقل و زرنگ بار بیاد و لوس و نازنازی و پرتوقع نباشه. حالا امیرعباس جون که یه سال از علیرضا هم کوچکترن. ماشالله بهشون.
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم خونه ما در یک مجتمع مسکونیه،مغازه و آرایشگاه و مسجد هم داخل خود مجتمعه،اما از اونجاییکه امیر عباس به شدت به خانواده و مخصوصا به من وابسته بود،اینطور رفت و آمدش در نوع خودش بی نظیر به حساب میاد و باعث ذوق زدگی بیش از اندازه ما شده. شاید اگر شرایط خونه ما هم مثل الان نبود،منم فعلا امیر عباسو برای خرید و.. بیرون نمیفرستادم
مادر امیرین
14 بهمن 92 9:34
احسن به این گل پسر... پسر 7 ساله من متاسفانه نه تنها خونه میمونه نه برای دقیقه ای تنها تا توی کوچه میره
سمیه سادات
پاسخ
البته امیر عباسم که میره بیرون،به خاطر اینه که خونه ما توی یه مجتمع مسکونیه و همه چی دور بر خودمونه شاید اگر اینطور نبود،امیرعباسم حالا حالاها این کارا رو نمیکرد. نگران نباش،هنوز دیر نشده
ستارگان آسمان من
15 بهمن 92 4:57
مامان آریا
16 بهمن 92 9:06
وااااااااااااای هزار ماشاء اله من خیلی لذت بردم نه از اینکه تنها می ره سلمونی و مسجد ها از اون قسمت نماز خوندش و مکبر بودنش و اذکار نماز رو بلد بودنش خواهشا یک پست مفصل بذار که به چه شیوه ای شما این این اذکار رو بهش یاد دادید که خودش هم راغب باشه و تازه بتونه بیانش هم بکنه آخه بچه ها تو سن سه سالگی تا 6 سالگی لجبازن و دوست ندارن مستقیم بهشون یه چیزی رو یاد بدی من خودم بارها سوره توحید رو خوندم همین جوری که اون هم بشنوه و یاد بگیره الان هم بلده به جز قسمت سختش ( و لم یکن له کفوا احد ) که اصلا سختشه بیانش کنه سوره حمد رو طولانی بود هنوز یاد ندادم اصلا اذکار نماز رو چون فکر می کردم سخته یاد ندادم و طبق چیزی که امام صادق فرمودند می خواستم عمل کنم یعنی برای نماز هم نرم و آهسته حرکت کنم سه سالگی همون 7 بار لا اله الا الله سه سال و هفت ماهگی محمد رسول الله و تا برسه به 5 سالگی تا اندازه که بتونه وضو و تا 6 سالگی هر اندازه از اذکار رو یاد گرفته ادا کنه و در هفت سالگی دیگه نماز بخونه انشاء اله پسرم من که سه سال و 4 ماهه است امیدوارم تا برسه به سن امیر عباس بتونه مکبر خوبی باشه من یادمه خودم تو مدرسه همیشه مکبر بودم یادش به خیر منتظر راهنمایی شما هستم
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم شما خودت استادی خود من هم واقعا خوشحالم و لذت میبرم که امیر عباس قشنگ میتونه نماز بخونه،این لطف خدا بوده ولی کاری که به ذهن ما میرسه و از دست ما بر میامد اینه که اول بلافاصله بعد از اذان باز هم به لطف خدا توفیق نماز اول وقت رو از دست ندیم برای همینم هم امیر عباس و هم محمد صدرا دیگه میدون که اذان یعنی نماز اول وقت و دوم اینکه بیشتر وقتها هم من و هم پدرش موقع نماز برای بپه ها جانماز میاریم و کنار جانماز خودمون میذاریم ولی اصلا اجبارشون نمیکنیم به خوندن نماز یعنی خیلی وقتا اصلا هیچی نمیگیم فقط جانمازو میذاریم و خودمون شروع میکنیم به نماز خوندن اما بچه ها که میبینن هم مامان و هم بابا مشغول نماز هستن و جانماز هم برای نماز خوندن آماده است خودشون میان می ایستن کنار باباشون و نماز میخونن البته نه که فکر کنی تا آخر نماز صبر میکنن مخصوصا محمد صدرا که صد بار میره و میاد. ولی راه خیلی خیلی مؤثرتر که خیلی از کارشناسای مذهبی هم تأکید میکنن مسجد رفتن و مسجدی شدن بچه هاست که به لطف بی انتهای خدا پدر امیر عباس در این زمینه واقعا همکاری میکنن و تقریبا تمام نمازهای مغرب و عشاء رو با امیر عباس در مسجد میخونن،بالاخره دیدن نماز گذارا و شنیدن اذکار نماز تو روح و ذهن پاک بچه ها نقش میبنده و اصلا محیط معنوی مسجد هم اثرات خوبی روی بچه ها داره. ان شاءالله که خداوند به همه مادر و پدرا مخصوصا کسانی مثل شما که دغدغه دینداری بچه هاشونو دارن،توفیقات روزافزون در جهت تربیت دینی فرزندانشون عنایت کنه.آمین.
مامان آریا
17 بهمن 92 10:41
ممنونم عزیزم از راهنماییت با کمال تاسف از اینکه من مجبور به کارکردن هستم فعلا نماز ظهر و عصر رو من وهمسر خونه نیستیم که ببینه و آریا خونه مادر شوهرم هست اون موقع ولی نماز مغرب و عشاء رو به همین صورت که شما گفتی انجام می دیدم حقیقتا به عقب که بر می گردم تا علت علاقه خودم به نماز رو بررسی کنم می بینم اینکه تلویزیون ما همیشه برای اذان روشن بود و به محض اتمام اذان مامان و بابام و خواهرام که بزرگتر بودن به نماز می ایستادن شدیدا تاثیر داشته برای مسجد بردن آریا با توجه به اینکه هنوز کوچیکه می ترسم به باباش بگم ببره مسجد می ترسم مزاحمت برای بابا و دیگران در حین نماز ایجاد کنه نظر شما چیه ؟
سمیه سادات
پاسخ
خواهش میکنم،درس پس میدم درسته،بهترین روش همون روش غیر مستقیمه. راستش امیر عباس تقریبا از دو سالگی با پدرش هم میرفت مسجد و هم هیأت،بالاخره بچه ها شیطنتای خودشونو دارن دیگه اما همه میدونن و مسجدیها هم معمولا با این قضیه کنار میان، اما به نظر من حیفه که به خاطر این مسئله بچه رو از مسجد محروم کرد،یه مدت که بگذره خودش متوجه میشه که باید توی مسجد چه کارایی بکنه و چه کارایی نکنه.
مامانی
17 بهمن 92 11:04
سلام مامان قشنگ خوبید؟ میشه خواهش کنم به وبلاگ منم سر بزنید؟ من شما رو لینک کردم جهت سپاس سه تا صلوات جهت عاقبت بخیری کوچولوهاتون منتظرتون هستم
سمیه سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم حتما ،با کمال میل خدمت میرسم. لطف کردی.
مامان آریا
18 بهمن 92 9:46
خیلی ممنونم پس اگر خدا بخواد از این به بعد مسجد رفتن رو به برنامه مون از حالا اضاف می کنم قبلا مجرد بودم می رفتم و دیگه نرفتم
سمیه سادات
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم خیلی تصمیم خوبی گرفتی،ان شاءالله که موفق باشی
samane
19 بهمن 92 8:29
سلام ممنون از حضورتون........ و ممنون از لطفی که داشتید...خواهش میکنم صاحب اختیارید
سمیه سادات
پاسخ
سلام،خواهش میکنم
زری مامان مهدیار و صدرا
25 بهمن 92 22:19
شیرینی این روزهای زیبا گوارای وجود نازنینتون بانو کلی لذت بردیم و آرزو کردیم تا ما هم این روزها رو ببینیم با لطف خدا
سمیه سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم ان شاءالله،حتما.
مامان خمبل و فنقول
28 خرداد 93 3:48
چقــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر آقا و چقـــــــــــــــــــــــــــــــــدر دوست داشتنیه این مرد کوچک از توضیحاتتون برای مامان آریا جان خیلی استفاده کردم مرحبا به شما
سمیه سادات
پاسخ
خواهش میکنم،لطف دارین.